یکی از ویژگیهای نامگذاری روزی به نام روز تئاتر در جهان و تبع آن برگزاری جشن هفته تئاتر با حضور تمامی اصناف این هنر، شناسایی کسانی که در این وادی گام برداشته و در جهت اعتلای آن تلاش میکنند. یکی از این گروههایی که شاید در تولید یک اثر نمایش بهطور مستقیم نقشی نداشته باشند اما بیشک در ماندگاری و ارتقاء کیفی آن نقش بهسزایی دارند، خبرنگاران و روزنامهنگارها هستند. در این بین بیش از همه تکلیف خبرنگار و نوع فعالیت آن بر همگان مشخص است اما دو گروه دیگر نیز هستند که فعالیتهای آنها به دلیل تشابه نزدیک گاهی با هم اشتباه گرفته میشوند؛ منتقدان و یادداشتنویسان. اما آیا تفاوتی میان آنها وجود دارد؟ اگر پاسخ آری است، چه تفاوتی؟
سایت «حرفه هنر» artsprofessional که درباره حرفههای هنری و مشاغل پیرامونی آن مطالبی را منتشر میکند در پاسخ به پرسش مطرح شده نوشته است: این پرسشها ممکن است ساده بهنظر برسند اما موضوع مهمی است زیرا نامگذاری هر کدام بر دیگر شاید موجب آزردگی خاطر برخی روزنامهنگاران شود.
اما آیا بهواقع تفاوتی میان یک منتقد تئاتر با یاددشتنویس این عرصه هنری تفاوتی وجود دارد؟ آیا یک یادداشتنویس باید مثبت بنویسد و وجوه منفی یک اثر نمایشی را ندیده بگیرد؟ آیا هدف اصلی یک یادداشت تئاتری فقط ترویج و تبلیغ یک اثر است؟
ایجاد تغییر در چشمانداز پوشش خبری یک اثر تئاتری موضوعی جذاب به نظر میرسد هرچند این مسئله اصلی مورد بحت نیست؛ بهجای آن بهتر است به این نکته فکر کنیم که چرا باید یادداشت بنویسیم و چه چیزهایی لازم است در آن باشد.
دبیر هنری روزنامه محلی دیلیتایمز، اندرو کلارک اخیرا درباره لزوم وجود نقد حرفهای مطلبی را منتشر کرده است؛ او در نوشتار خود به توصیه یکی از اساتید خود اشاره کرده و نوشت: «در نشریات محلی جایی برای نقد وجود ندارد.» و ادامه میدهد که به همین دلیل نیاز به نویسنده یادداشت به شدت احساس میشود. او میگوید، یک منتقد آکادمیکتر است و بخشهای تخصصیتری را میبیند در حالی که یادداشتنویس بیشتر بهمانند یک مخاطب ظاهر میشود.
با این توصیف این پرسش میآید که آیا بین محتوای یادداشت و نقد نیز تفاوتی وجود دارد؟ البته یک نویسنده لازم است تا برای مخاطبان خاص خود از واژگانی خاص بهره گیرد اما آیا یک یادداشتنویس حتما باید برای تایید نقطه نظرات خود به پیشینه علمی نیاز دارد و درمقابل، آیا منتقدان نباید انتظار توجه مخاطبان عام به مطالب خود را داشته باشند؟
اندرو دراینباره میگوید که نقد سودمند و نیاز یک یادداشتنویس مسلما باید توانایی در ارائه دلایلی برای نظرات خود را داشته باشند؛ این که چرا چیزی خوب است یا بد. چنین نیازی برای سازنده و سودمند و نیز یادداستی متعادل نکته بسیار مهم و قابل توجهی است. او تصریح میکند: طی همین چند ماه پیش دو کارگردان با من تماس گرفتند و خواستند تا برای کار آنها یادداشتی بنویسم. هر دو تاکید داشتند فقط یادداشتی میخواهند که جنبههای مثبت را پوشش دهد زیرا سرمایهگزاران آنها هیچ مطلب منفی را نخواهند پذیرفت. چنین رویکردی چه دستآورد ارزشمندی چه برای خواننده روزنامه و چه تولید کنندگان یک اثر تئاتری دارد؟
بیطرفی کامل و استدلال عینی یک نکته کلیدی است؛ اما با وجود اینکه سنگبنای معرفت تئاتری همچنان مورد بحث است، نشریه گاردین اخیرا این پرسش را مطرح کرده است که آیا منتقدان تئاتر حقیقتا بیطرف و وقعگرا هستند.
یک منتقد یا یادداشتنویس خوب باید بتواند بدون دخالت ذائقه و تمایل شخصی و آبوتاب دادن به بیان نظرات خود بپردازد. مطمئنا یک ذهن باز شرط لازم برای نوشتن است. اما آیا اگر شما فقط درباره تئاتری که دوست دارید مطلبی بنویسید که البته معمولا مثبت خواهد بود به اعتبار خود خدشه وارد نکردهاید؟
بنابراین نقطهنظرات بسیاری وجود دارد اما هیچکدام پاسخ روشن و شفافی را ارائه نمیکنند. با این وجود یک موضوع آشکار است؛ یادداشتی و نیز نقد خوب درباره تئاتر سرراست و صادق است و باید هم همین گونه باشد؛ یادداشت و حتی نقد لازم است تا در پاسخ به تغییرات مخاطبان و نیز گوناگونی اجرای تئاتری انعطافپذیر باشد. شکل آینده آن هر طو ر که باشد، نویسندگان هر دو عرصه باید بیطرف، متعادل، واقعگرا و سازنده باشند؛ هرچند برخی از یادداشتها و نقدها اینگونه نیستند.